



در روز معارفهی شهردار و تودیع شهردار سابق، در سالن شهید مطهری سمنان، درسهای خوبی آموختیم و فهمیدیم که چرا یک شهری که با ما هم اقلیم است آن همه رشد میکند؛ آن همه بزرگ میپرورد؛ آن همه گردشگر جذب میکند و از آن دست پروردهها و نخبهها، صادر هم میکند. میدانید چرا؟
باید در سالن میبودید و میدیدید که از حاضران در جلسهی تودیع و معارفه، یاران، همراهان و همشهریهای شهردار انتخابی بودند و چگونه برای سلامتش صلوات فرستادند و نمایندگانشان از ستاد نماز جمعه و جمع روحانیان و شورای شهر کاشان در تمجید از شهردار کنونی سمنان داد، سخن دادند و به شدت حمایت هم کردند و از این که با اختلاف یک رای نتوانستند وی را در شهرشان حفظ کنند، با بغض ادای کلام کردند و عجیب این که سمنانیهای ما رفتند، اما کاشانیها در سالن تا پایان ماندند، تا در سربلندی همشهری خود سنگ تمام بگذارند.
و باید هم چنین میکردند؛ حق انسان خدوم، همین است که یارانش گزاردند و به ما هم یاد دادند که یک شهر چرا ان همه بزرگ دارد و از بزرگان چگونه باید یاد کرد. از فیض کاشانی، از محتشم، از کلیم، از سهراب سپهری و… و ما نه تنها از بزرگان خود نگفتیم و از آنان یادی نکردیم بلکه بر آنها پردهی فراموشی کشیدیم، چون اگر میگفتیم ما شیخ علاءالدولهای داریم که بزرگی مثل «خواجوی کرمانی» مرید حلقه به گوشش بوده و از کرمان، سالیانی چند جهت کسب فیض در سمنان میزیسته و آن رباعی قابل تامل در مدح و وصف شیخ گفته و آنها از ما میخواستند که مهمانان کاشانی را به آرامگاه شیخ علاءالدوله ببریم چه میکردیم؟ و این خجالت را به کجا میبردیم؟
بر اساس همین تلقی و تفکر است که موسویها و دهرویهها به حاشیه رانده میشوند و مظلومانه و به گمنامی میروند. همانگونه که روز شنبه بعد از هجده ماه و هجده روز و آن دیگر با دو بار سرپرستی رفتند و مسلم بدانید که هیچکس و هیچجا، به تناسب قابلیت شان آنان را فرا نمیخواند. و چنین است که حتی یک نفر دکتر نیک سرشت ما را که غریبانه به سمت معاونت استانداری به زنجان رفت، همراهی نکرد! البته در اینجا فضای فکری و روحی ما مردم سمنان مورد تحلیل است نه آن که انتخاب حساب شده و مطلوب شورای شهر سمنان که همه از کار کردهها و مجریاناند، نقدی باشد و بخواهیم در کار این گروه محبوب که با رای مردم شریف گزینش شدهاند، اما و اگری بیاوریم.
مقصود آن است که ما هرگز نتوانستهایم از داشتهها و بزرگان خودمان، آنچه واقعیت تاریخی مستند است، دفاع کنیم. به همین علت است، یک شهروند کاشانی هیچ خبر ندارد که این شهر کهن و چند هزار سالهی سمنان که به قول مجری محترم در صد سال پیش، یکی از 16 شهر ایران بوده که بلدیه (شهرداری) داشته، در بحرانیترین دوران تاریخی ایران و بعد از کشتار مخوفی که مغول در کشور ما به راه انداخت، این وزیران سمنانی بودند که اوضاع را مدیریت کردند و با درایت و فراست، از خرابی و فجایع بیشتر جلوگیری نمودند و هم اکنون نیز جمعی از دولت مردان تاثیرگذار کشور اهل همین استان کهن فرهیخته و باسوادند. نشان آن که دو رئیس جمهور و یک رئیس قوهی قضائیه اهل همین استان دیوانسالار خیزند.
حال میدانید اشکال کار ما کجاست؟ و چرا این همه غیربومی به استان ما آمده اند؟ جواب آن است که نخبه کش و بومی نابودکن هستیم و با زمینه و فضایی که میسازیم و آزاری که فراهم میکنیم، کسی حاضر نیست در دیار خود مسئولیت بپذیرد. یعنی، به نوعی ما در زمین غیربومیها بازی میکنیم و خودمان به دست خود، خانهنشینشان میکنیم. این عارضه، بلای استعداد ویرانکنی است که دهها سال است که به جان مان افتاده.
حضورکاشانی ها درشهرسمنان همزمان با معارفه ی شهردار
جمع کنید این بساط بومی وغیر بومی رو ،غیر بومی نبودن سمنان همون میدون سعدی نهایت تا معلم خلاصه میشد…
در انتخاب مدیران فقط و فقط بومی کافی نیست ( بله : قحط الرجال هم در استان سمنـــــان نیست )) ؟؟؟؟ مدیران بومی ادارات نوسازی مدارس ، هلال احمر و … چه دستاوردی جزء تضعیف شهر سمنــــــان داشته اند… بومی بودن زمانی موثر است که لیاقت ، جسارت باشد نه صرفاً حفظ میز مدیریت به بهای ترس از فلان نماینده و …. ، پس مدیرانی باشند که به تمامی شهرهای استان بر اساس ظرفیت ها و ملاک های کشوری نگاه نمایند ، و برای سمنــــــان همانند سایر مراکز استان ها عمل کنند ، حق هیچ شهرستانی پایمال نکنند…
اتفاقا دلیلش این نیست. دلیلش اینه شما اتفاقا دوست دارید به زور غیر بومی بیارید تا جمعیتتون بالا بره. استانو فقط تو شهرتون خلاصه می کنید. تا حد امکان در جهت تخریب بقیه و عقب نگه داشتن اونا قدم برمی دارید. اسم خودتونم میذارید شهر ..